دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان

ساخت وبلاگ
قرار نبود اینطور باشد . قرار ما چیز دیگری بود ٬ داستان باید به یک روال دیگری می گذشت. آنجا کشور ما بود ، شهر ما بود ٬ خاک ما بود .قرار بود ما هم مثل نسل قبلیمان و نسل قبلترشان که همانجا به دنیا آمده ب دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabademano بازدید : 31 تاريخ : يکشنبه 26 آبان 1398 ساعت: 17:11

رفیقی قدیمی را که سالهاست در اروپا زندگی میکند، بعد از مدتها دوباره دیدم.بعد از ده سال برای دیدن خانواده و مزار مادرش به ایران رفته بود.از خاطرات گذشته و از مادر مهربانش گفتیم که سالهاست دیگر نیست. لح دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabademano بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 18:18

علی مزه تلخ ودکای روسی را با خاطرات شیرین گذشته یک ذره قابل تحمل کرد و در عالم نیمه مستی رفت و سریع کامپیوترش را روشن کرد. میخواست تا سرش گرم است از حس و حالش بنویسد. خاطراتش را با هر آهنگی نصفه و نیم دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabademano بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 18:18

کلاس دوم دبستان ، شیفت بعد از ظهر بودم.باران تندی میبارید.آن روز صبح یک چتر هفت رنگ خریده بودم.وقتی به مدرسه رفتم، دلم میخواست با همان چتر زیبایم زیر باران بازی کنم، اما زنگ خورد.هر عقل سالمی تشخیص میداد که کلاس درس واجبتر از بازی زیر دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabademano بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 28 آبان 1396 ساعت: 22:11

حالِ مرا گرفت
آینده ای که بی تو گذشت.

دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان...
ما را در سایت دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahabademano بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 2:26

شلخته تر از سربازها ندیده ام
از جنگ که برمی گردند
یکی دستش را،یکی پایش را،یکی دلش
را
و حواس پرت ترین آنها...
خودش را جا می گذارد....

 

دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان...
ما را در سایت دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان دنبال می کنید

برچسب : سربازی,سرباز,سربازهای جمعه,سرباز معلم,سربازان گمنام,سرباز وطن,سرباز هخامنشی,سربازي,سربازی اجباری,سرباز عاشق, نویسنده : shahabademano بازدید : 129 تاريخ : دوشنبه 12 مهر 1395 ساعت: 13:24

ابوعلی روبرویم نشسته بود و با موبایلش اخبار سوریه را دنبال میکرد.با لبخندی مهربان موبایلش را در جیب کاپشنش گذاشت و دستم را به گرمی فشرد.پنجاه و سه سالش بود و در سوریه معلم ادبیات عربی بوده.گفت: همکارانت کار قشنگی انجام دادند و امشب با برپایی این جشن کوچک٬لااقل کمی خنده به لب بچه هایمان نشست.از خاطرات جوانی و زندگی در سوریه برایم گفت.از زنش که هنوز هم شبها از ترس تا صبح نمیخوابد و هنوز هم با ترک اجباری خانه و کاشانه و وطنش کنار نیامده.از مرگ برادر جوانش که در جریان بمباران حلب کشته شده بود گفت. برق اشکی که در چشمانش جمع شده بود وادارم کرد تا برای عوض کردن دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان دنبال می کنید

برچسب : ابوعلی سینا,ابوعلی الشیبانی,ابوعلی سینا بلخی,ابوعلی سینای بلخی, نویسنده : shahabademano بازدید : 92 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 19:32

  اسمش بهنام و او هم زاده کرمانشاه بود.از زندگیش در آلمان میگفت. اولش در حرف زدن دست به عصا بود.وقتی فهمید حس و تجربه مان از زندگی در غربت یکی است، شروع کرد از خاطراتش گفتن. سعی کردم خوب گوش کنم به حرفهایش. بعد از خداحافظی و در مسیر برگشت به هلند و در راه آنچنان مات و مبهوت سرگذشت دوستش مجید شده بودم،که تا رسیدم به منزل، آنچه را که در ذهنم مانده بود،با دو مقایسه از زندگی انسانها در اروپا و ایران، و با کمی تغییر  نوشتم و نامش را " تفاوت " گذاشتم.نیمه اول:صبح زود  بلند شدم و رفتم سر کار. باز هم مثل روزهای دیگر، چهره این اروپایی ها رو باید تحمل میکرد و بدون سلام دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان دنبال می کنید

برچسب : زندگی,زندگی و دیگر هیچ,زندگی زیباست,زندگی خصوصی,زندگی چیست,زندگی پس از مرگ,زندگی نامه,زندگی با چشمان بسته,زندگی شعر,زندگینامه فروغ فرخزاد, نویسنده : shahabademano بازدید : 85 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 19:32

برای مقدس ترین انسانی که شناختم، برای مادر.

هر روز خانه را جارو میکشید
پوکی استخوانش را قایم میکرد
رنگ دکمه های لباسش با هم فرق داشتند.
هیچ وقت به المپیک نرفته بود
اما یک قهرمان بود.

دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان...
ما را در سایت دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان دنبال می کنید

برچسب : مادر,مادر قلب اتمی,مادرم,مادر ترزا,مادربزرگ,مادريت انك اناني,مادرانه,مادر زن,مادر پسر,مادر به انگلیسی, نویسنده : shahabademano بازدید : 137 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 19:32

"تهران خاطراتش را از دست میدهد." این مطلبی بود که امروز نظرم را بخود جلب کرد. یکهو غمی دلنشین به دلم نشست. بیاد سالهای دهه شصت و هفتاد افتادم. روزهای اولی که با تیم والیبال بانک تجارت تهران قرارداد بسته و ساکن تهران شده بودم و ترسی غریب که آنروزها در وجودم نشسته بود.ترس دوری از خانواده، رفیق و کوچه های خاکی زادگاهم، باعث شده بود که با بدست آوردن هر فرصتی سوار اتوبوس بشوم و سفری دوازده ساعته را تحمل کنم تا روحیه ای بگیرم و شنبه دوباره، سر تمرینات حاضر باشم. از یک شهر کوچک مرزی ، کوچ کردن و ساکن شهری که هزاران آدم و فرهنگ را در دل پر رنگش جا داده بود برای من دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های من - فرزاد فرهادیان دنبال می کنید

برچسب : تهران و آنکارا خواهرخوانده شدند,اختلاف ساعت تهران و آنتالیا,اختلاف ساعت تهران و آنکارا,تفاوت ساعت تهران و آنکارا,اختلاف ساعت تهران و آنكارا,فاصله زمانی تهران و آنکارا,نقشه تهران و حومه آنلاین,نقشه تهران و اطراف آن,دیدنیهای تهران و اطراف آن,استان تهران و شهرستانهای آن, نویسنده : shahabademano بازدید : 133 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 19:32